مجید تربت زاده/
مشکل از دیرباوری سازمان ملل نیست. این روزها شاید بخش بزرگی از افکار عمومی، برای باور کردن خبر مرگ «البغدادی» دچار شک و تردید شدهاند. سخنگوی سازمان ملل هم کمی تا قسمتی حق داشت که دیروز گفت: «ما قادر به تأیید ادعای آمریکا مبنی بر کشتن ابوبکر البغدادی نیستیم...». حساب بقیه را نداریم اما فقط آمریکاییها پیش از اینها حدود هفت یا هشت بار خبر مرگ سرکرده داعش را اعلام کرده بودند. این بار اما داستان کمی متفاوت است. آمریکاییها فقط اعلام کننده خبر نبودند، بلکه تلاش داشتند خودشان را همه کاره ماجرای کشته شدن سرکرده داعش معرفی کنند. این نمایشِ «همه کاره بودن» لابد آنقدر جذابیت و هیجان دارد که حتی میتواند ترامپ را جلو دوربینهای تلویزیونی ذوق زده کند تا رئیس جمهور آمریکا داستانش را با آب و تاب تعریف کند و بگوید: «البغدادی مانند یک سگ کشته شد، او اصلاً مرگی قهرمانانه نداشت و موقع کشته شدن مثل یک بزدل گریه میکرد و زار میزد»!
بدون روغن و پیاز
البته شکی نیست که «البغدادی» از نگاه هر نویسنده و کارگردانی، یک سوژه بسیار جالب و جذاب است! سرگذشت، زندگی و حجم جنایتهای سرکرده تروریستهای داعش، هر گوشه و کنارش، جان میدهد برای ساختن فیلم و داستانی جذاب و شگفتآور. شاید جذابیتهایی از این دست، ترامپ و کاخ سفید را وادار کرده است در چند روز اخیر فیلم و نمایش خودشان از ماجرای «البغدادی» را روی صحنه ببرند. نمایشی که البته بسیاری از تحلیلگران معتقدند بسیار ناشیانه و تقلیدی طراحی شده و اصلاً نمیتواند مخاطبان را راضی کند. یعنی اینکه دست کم ما خاطرمان جمع است اگر ترامپ در اعلام خبر کشته شدن البغدادی به جای آن همه تلاش برای ایجاد هیجان و تعلیق آبکی، مثل ما فقط کمی از سرگذشت و گذشته تروریست مشهور میگفت و بعد خبر کشته شدنش را بدون آب و تاب و روغن و پیاز اضافه اعلام میکرد، نتیجه کار خیلی بهتر از حالا بود!
آقای دکتر ناتمام
ژوئیه سال 2014 برای نخستین بار ویدئویی از «البغدادی» منتشر شد که ظاهراً خیلی بیمقدمه و ناگهانی خود را خلیفه داعش خواند و آغاز حکومت رسمی این گروه تروریستی را بر شام و عراق اعلام کرد. تروریست بزرگ بر خلاف نمونههای قبلیاش، پیش از این فیلم، تصویر و اطلاعات چندانی را از خودش منتشر نکرده بود و بعد از آن هم تا چند سال منتشر نکرد. برای همین هم به «شبح» معروف شد تا جنایتهای عجیب و غریب و بیسابقه پیروانش کمک کند به اینکه تصویری مرموز و البته هولناک از او در ذهن مردم جهان نقش ببندد. بعدها روزنامهنگارانی از نشریه زود دویچه تسایتونگ آلمان و شبکه اول رادیووتلویزیون این کشور با سفر به محل زندگی او توانستند با اطلاعاتی که بدست آورده بودند، کمی از گذشته زندگی او را بازسازی کنند. این اطلاعات نشان میداد کپی نخستین کارت شناسایی ابوبکر البغدادی مربوط به سال 1981 است. بر این اساس او اول ژوئیه 1971 در شهر سامرا به دنیا آمده و نام اصلیاش «ابراهیم عواد ابراهیم البدری» بوده است. همسایگانش گفته بودند، البغدادی پسر سوم و یکی مانده به آخرِ خانوادهای کشاورز و بیسر و صدا بوده است. کشاورززاده عراقی، پس از دیپلم تصمیم میگیرد به دانشگاه رفته، حقوق، زبانهای خارجی یا علوم تربیتی بخواند. نمرات دوران دبیرستانش گویا چنین اجازهای را به او نمیدهد تا در نهایت در رشته علوم قرآنی ثبتنام میکند. حدود 19 سال بعد یعنی در سال 1989 با مدرک دکترایی که هنوز خیلی ثابت نشده، فارغ التحصیل میشود، مدتی غیبش میزند، بعد سر از افغانستان و همکاری با القاعده درمیآورد، سال 2003 با القاعده شاخه عراق همکاری میکند، در جریان حمله آمریکا به عراق دستگیر و زندانی میشود و یک سال بعد یعنی در سال 2010 آمریکاییها آزادش میکنند تا بلافاصله ایجاد «دولت اسلامی عراق» را اعلام کند! سال 2011، حضور در سوریه و اعلام تشکیل دولت عراق و شام و سال 2014 حمله به موصل و اعلام اینکه خلیفه حکومت عراق و شام شده است و... بقیه ماجراها را هم خودتان بهتر میدانید.
خانم قابله
همان طور که به قول تحلیلگران، آمریکاییها دفعه اولشان نیست که مرگ یک تروریست را اعلام میکنند یا خودشان کارگردانی نمایش کشتن یک ابَر تروریست را به عهده میگیرند، در سال 2010 هم دفعه اولشان نبود که فردی مانند «البغدادی» را با برنامهریزی قبلی از زندان خودشان در عراق آزاد میکنند تا به تولد یک جریان و گروه جنایتکار در خاورمیانه کمک کرده باشند. منظورمان همان چیزهایی است که همین دو یا سه سال پیش برخی دولتمردان و دولتزنان آمریکایی درباره نقش «هیلاری کلینتون» و دولت آمریکا در شکل گیری داعش و مأموریت آن گفتند و ترامپ نیز در سخنرانیهای انتخاباتیاش مدام روی آن انگشت میگذاشت. البته همه توپهای این ماجرا را نباید به زمین هیلاری و دولت اوباما انداخت. واقعیت این است که نطفه توطئه و سیاستی که قصد داشت از جریانها و افکار سلفی و تکفیری برای مقابله با اسلام اصیل بهره ببرد به سالها پیش از این برمیگردد. از دامن چنین سیاستی بود که القاعده، اسامه بن لادن و ایمن الظواهری و... مدتی بعد و بنا به سیاستهای جدید، طالبان، لشکر جهنگوی و... پا به عرصه افراطیگری، تهدید، ترورو نسلکشی گذاشتند و مثل قارچهای سمی در گوشه و کنار قارههای آسیا، آفریقا و حتی اروپا تکثیر شدند. نخستین مأموریت قارچهای سمی، نمایش چهرهای خشن و وحشی از اسلام و مسلمانی در جهان بود و مأموریتهای بعدی هم لابد به مرور و بنا به مقتضیات به آنها واگذار میشد. سادهتر اینکه در فرایند شکلگیری و تولد داعش، هیلاری کلینتون و دولت وقت آمریکا فقط قابلههایی بودند که نوزاد تازهای را از شکم جریان تکفیر و ترور بیرون کشیدند.
پرسشهای بی پاسخ
کارشناسان و تحلیلگرانی که در چند روز اخیر یکسره از ارتباط میان نمایش کشتن «البغدادی» با برنامهها و نیازهای امروزه کاخ سفید گفتند و نوشتند که: «ترامپ دارد برای فرار از استیضاح و سرپوش گذاشتن بر مشکلاتی که آمریکا با آنها دست به گریبان است، از برگ برنده عملیات کشتن البغدادی بهره میبرد» آن قدرها هم که فکر میکنید، بدبین و منفیباف نیستند. مگر چند سال از داستان هالیوودی تعقیب و در نهایت کشتن بن لادن» میگذرد؟ آیا افکار عمومی در جهان و خود آمریکا تا امروز پاسخی برای معمای کشتن بن لادن و سر به نیست کردن جنازهاش پیدا کرده است که توقع داشته باشیم بهسرعت، نمایش ناشیانه و تقلیدی ترامپ و سگ کُشیاش را بی کم و کاست باور کند؟ واقعیت این است که نه تنها تحلیلگران و اهالی سیاست بلکه مردم کوچه و بازار هم هنوز دهها سؤال بیپاسخ درباره نمایش یازدهم سپتامبر و برجهای دوقلوی جهانی در ذهن دارند. داغ خون و خونریزیهای هر روزه در پاکستان و افغانستان هنوز تازه است. خیلیها هنوز که هنوز است در شوک تصاویر وحشتناک از سر بریدنها، زنده زنده سوزاندنها و... توسط داعش ماندهاند. آیا میشود توقع داشت در ذهن چنین افرادی این سؤال ایجاد نشود که: آمریکا چرا در سال 2011 و هنگام پیدایش داعش این قدر سریع و قدرتمند وارد عمل نشد و پیش از اینکه سگهای هار و دستآموزش، در سوریه و عراق دریای خون به راه بیندازند، البغدادی را نکُشت؟
دریا همان دریا بود
فرض کنید ما، کارشناسان، تحلیلگران و بسیاری از سیاستمداران، اصلاً از سالهای پیش، القاعده، طالبان، بن لادن، زرقاوی و... چیزی در یاد و خاطرمان نمانده است. فرض کنید این را هم فراموش کردهایم که مدتی پیش این ایران و سردار سلیمانی بودند که پایان سیطره حکومت وحشیانه داعش بر بخشهایی از عراق و سوریه را به طور رسمی اعلام کردند. اصلاً فرض کنید به دلیل نفرت از جنایتهای داعش و البغدادی دوست داریم واقعاً ترامپ و آدمهایش، بالاخره رگ نداشته انسان دوستیشان جنبیده باشد و برای کشتن البغدادی کمر همت را بسته باشند. هرچه فرض کنیم و فرض کنید اما باز این عملکرد بعضاً خندهدار روزهای اخیر سران کاخ سفید است که نمیگذارد ذرهای از نمایش سگکُشیشان را باور کنیم. نمونهاش خبری که همین دو روز پیش اعلام شد: «شبکه تلویزیونی الحدث به نقل از منابع آمریکایی گزارش داد بقایای جسد ابوبکر بغدادی، سرکرده گروه تروریستی داعش به دریا ریخته شد»! جالب اینکه برخی از تحلیلگران، همان روز نخست اعلام خبر کشته شدن البغدادی به شوخی و کنایه گفتند: «منتظر باشید جنازه سرکرده داعش در دریا سر به نیست شود». کنایه و پیشبینی این تحلیلگران درست از آب در آمد. با این تفاوت که ترامپ فراموش کرده بود با کوسهها برای بلعیدن باقیمانده بدن البغدادی هماهنگ کند!
نظر شما